عکس های جدید از آیاتای
سلام دختر عزیزم. امروز میخوام یه سری عکسای جدید ازت بذارم. یه کم از کارهایت بگم که خیلی بامزه شدی.دیروز من با دوستام رفتیم کافه تیامو. شما خواب بودی با پدر توی خونه.وقتی برگشتم و دیدی در باز و بسته شد پاشدی اومدی و از دیدن من خیلی هیجان زده شدی.اونقدر خندیدی و ذوق کردی و منو بوسیدی که مونده بودم چی کار کنم. منو محکم بغل کرده بودی و هی نیگام میکردی و تند تند می بوسیدی. خلاصه کلی تف مالیم کردی.بعدشم که راضی شدی بری سراغ بازیت، مرتب برمیگشتی منو نیگاه می کردی، میخندیدی و دوباره به بازیت ادامه می دادی.خیلی خوشحالم که اینقدر با محبتی.پدر هم میگفتن وقتی از خواب بیدار شدی یه دور تو خونه چرخیدی و دنبال من میگشتی. منم این شکلی شدم: ...